سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی پیام‌رسان پارسی بلاگ پست الکترونیک درباره اوقات شرعی

87/1/18
2:42 ع

 گم شدن چیزی:

روزی چیز مهمی راکه به آن نیاز مبرمی داشتم ، گم کردک . مانده بودم خدایا چه کنم؟ در این اثنا ، ذکر صلوات بر محمد وآل محمد به خاطرم آمد . سریع گفتم: خدایا 10 صلوات نذر سلامتی آقا امام زمان می کنم ،این شی مهم من پیداشود به برکت صلوات بر محمد وآل محمد در همین لحظه این شی پیدا شود.

 

یک اربعین صلوات فرستادن:

یک اربعین به عدد نام یکی از معصومین صلوات بفرستید وثواب آن را هدیه به پیشگاه  یکی از آن بزرگواران کنید،مهمات شما برآورده می شود.

 

رفع غم:

رسول خدا (ص)فرمود:

ای علی هرگاه امری اندوهناک ومحزونت کرد بگو بار خدایا با چشمهایت که به خواب نمی رود مرا نگهبانی کن ومرا در سایه حمایت احاطه تو که مورد تجاوز ودستبرد نگردد ،قرار بده ودعا را (تا به آن جا که فرمود که):از تو مسالت میدارم که بر محمد وامحمد درود وصلوات بفرستی وبا نیروی لایزال تو گلوگاه دشمنان وستمکاران را می شکافم.

 

هنگام از دست دادن ویا نابودی چیزی:

پیامبر (ص) فرمود: هنگامی که چیزی از بین رفت صلوات بفرست

 

 فقیر و ثروتمند

فقیری که محتاج و صاحب عیال بود ، به طلب رزق و روزی از خانه بیرون آمد . نمی دانست کجا برود . اتفاقا گذرش به مسجدی افتاد که واعظی بالای منبر بود و مجلس را گرم کرده بود و مردم را تشویق و ترغیب به صلوات می کرد . آن مرد فقیر همان جا ایستاد و گوش به حرف واعظ می داد که می گفت : در فرستادن صلوات کوتاهی نکنید ، زیرا اگر ثروتمند بر آن حضرت صلوات بفرستند خداوند متعال در مالش برکت می دهد و اگر فقیر صلوات بفرستد خدا از آسمان روزی او را می فرستد . آن فقیر از آن مجلس بیرون آمد و همین طور که راه می رفت مشغول فرستادن صلوات شد و می گفت : « اللهم صل علی محمد و آل محمد » . سه روز از این ماجرا گذشت و او صلوات می فرستاد تا گذرش به یک خرابه ای افتاد . پایش به سنگی گیر کرد . آن سنگ را بلند کرد ، دید زیرش سبو و خمره ای پر از طلا است . با خودش گفت وعدة روزی من از آسمان باید بیاید ، من روزی زمین را نمی خواهم . سنگ را روی خمره گذاشت و به خانه آمد و قصه را برای همسرش تعریف کرد .
مرد فقیر همسایه ای داشت که یهودی بود ؛ از قضا ، زمانی که داستان را برای همسرش تعریف می کرد آن مرد یهودی بالای بام خانه گوش می داد و فوری از بام خانه پایین آمده و سراسیمه به خرابه رفت و آن سبو و خمره را برداشت و به خانه آورد . وقتی سر آن را برداشت دید که پر از مار و عقرب است . به خانواده اش گفت : این همسایة مسلمان ما ، دشمن ما است . وقتی که من بالای بام بودم فهمید و این حرف را زده که من به طمع بیفتم و آن خمره را باز کنم و مار و عقرب ما را بگزند و نیش بزنند . حالا که این طور شد من خمره را بالای بام می برم و از روزنه به خانه اش و روی سرشان می ریزم تا هلاک شوند . حالا که ضرر را برای ما می خواستند سر خودشان بیاید . او آمد بالای بام ، دید که مرد فقیر با زنش در حال مجادله و سر و صدا هستند و همسرش می گوید : ای مرد ، روا باشد که تو سبوی پر از زر پیدا کنی و آن را بگذاری ، بیایی و ما در فقر و تنگدستی باشیم ؟ مرد فقیر گفت : من امیدوارم که روزیمان را خدا از آسمان نازل کند که ناگهان مرد یهودی سر سبو را باز کرد و خمره را سرازیر کرد . مرد فقیر دید از بالا صدا می آید ، سرش را بلند کرد دید از روزنة خانه اش زر و طلایی صدا زد : ای زن‌ ، ببین از آسمان طلا و زر می بارد . سریع ، شروع کرد به صلوات گفتن و جمع کردن زرها . یهودی دید که از سبو سر و صدای زر می آید آن را برگرداند دوباره دید که همان مار و عقرب هاست . دوباره سرخمره را پایین کرد و بقیه اش را به خانة فقیر ریخت . یهودی فهمید که این سری از اسرار غیبی است . به ذهنش آمد که این قضیه مثل همان قضیة زمان حضرت موسی است که آب نیل برای قطبی ها خون بود و برای سبطی آب . در همان لحظه ، مرد فقیر را بالای بام دعوت کرد و به دست او مسلمان شد و از برکت صلوات بر محمد و آل محمد (ص) هم فقیر ، ثروتمند شد و هم یهودی سعادت پیدا کرد که مسلمان شود .

 

ادای قرض به وسیلة صلوات

یکی از زهاد پانصد درهم بدهکار بود ، حضرت رسول اکرم (ص) را در خواب دید که به او فرمود : به نزد ابوالحسن کسائی برو ، او از مشاهیر نیشابور است و هر سال ده هزار برهنه را لباس می پوشاند و به او بگو : رسول خدا به تو سلام می رساند و می فرماید : پانصد درهم قرض مرا ادا کن . اگر از نو نشان صدق را خواست ، بگو نشانی آن است که هر شب صد بار بر آن حضرت صلوات فرستادی و دو شب است که فراموش کرده ای . زاهد نزد ابوالحسن رفت و خواب را ذکر کرد . ابوالحسن چندان التفات نکرد . زاهد گفت : مرا رسول خدا به سوی تو فرستاده و چنین نشانی داده است . چون نشانی را گفت ، ابوالحسن کسائی خود را از تخت فرو انداخت و خداوند را سجده کرد و گفت : این سری بود میان من و خدا که هیچ آفریده ای از آن خبر نداشت و اتفاقاً دو شب است به این ذکر توفیق نیافته ام . پس فرمود تا 2500 درهم به آن زاهد دادند و گفت هزار درهم برای بشارت که از آن حضرت به من آوردی و هزار درهم دیگرش پاداش قدم تو که نزد من آمدی و پانصد درهم دیگر محض اطاعت فرمان حضرت رسول خدا بوده و از آن شخص درخواست نمود که هرگاه تو را احتیاجی باشد باز به سوی من آیی .

 

توسل به حضرت رسول در هنگام غم و اندوه  
به هنگام بروز حوادثى که غم و اندوه مى آورند، توسل به رسول اکرم - صلى الله علیه و آله - بهترین ملجا و پناه مى باشد، جهت توسل به آن حضرت تا یک اربعین ، اللهم صل على النبى الرحمة و شفیع الامة و کاشف الغمه محمد و آله اجمعین را روزانه 92 یا 132 مرتبه متذکر شوند بسیار مجرب است .

 

نجات اهل کشتى  
در کتاب معراج النبوه آمده است که :
در دریا با جمعى در کشتى بودیم ، ناگاه طوفان شد و کشتى در میان امواج متلاطم دریا سرگردان شد، آن چنان که اهل کشتى ، به هلاکت خود یقین کردن و با یکدیگر وداع نمودند. در همین هنگام خواب بر من غلبه کرد و چشمم گرم شد، پیامبر صلى الله علیه و آله را در خواب دیدم ، آن حضرت صلى الله علیه و آله به من فرمودند: به اهل کشتى بگو: هر کدام شان هزار صلوات بر من بفرستند!
سپس به من آن صلوات را تعلیم کردند. من از خواب بیدار شدم و به اهل کشتى خبر دادم ، آن ها نیز مشغول آن صلوات شدند، هنوز سیصد صلوات تمام نشده بود که طوفان فرو نشست .
آن صلوات این است ؛ اللهم صل على سیدنا و آله : صلوة تنجینا بها من جمیع الاهوال و الافات و تطهرنا بها من جمیع السیئات و ترفعنا بها عندک اعلى الدرجات و تبلغنا بها اقصى الغایات من جمیع الخیرات فى الحیوة و بعد الممات .

 

صلواتى از اسرار  
این صلوات از اسرار مى باشد که اگر براى آخرت بخواند، معنویات به دست مى آورد و مشهور است اگر براى دنیا بخواند گنج پیدا خواهد کرد. ده مرتبه صبح ، ده مرتبه عصر، نزدیک مغرب و عشاء بخواند و براى ختم نودونه مرتبه لازم است .
اللهم صل على سیدنا و حبیبنا و شفیعنا محمد حاء الرحمه و میمى الملک و دال الدوام اسید الکامل الفاتح الخاتم کلما ذکرک و ذکره الذاکرون و کلما سهى و غفل عن ذکرک و ذکره الغافلون صلواة دائمة بدوامک باقیة ببقائک لا منتهى لهادون ذلک و على اله و اصحابه کذلک انک على کل شى قدیر و بالاجابة جدیر.

 

هنگام از دست دادن و یا نابودى چیزى  
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: هنگامى که چیزى از بین رفت بگو: اللهم صل على محمد و آل محمد.

 

سه بار بر محمد (ص ) صلوات بفرست !  
وقتى حضرت آدم (ع ) وارد بهشت شد، در بهشت حوران پاکیزه سرشت بسیار بودند؛ اما حضرت آدم با آن ها الفتى نداشت . وقتى حضرت حوا آفریده شد و آدم بر او نگریست از او پرسید: تو چه کسى هستى حوا شرمگین شد و چیزى نگفت ، جبرییل به آدم گفت : این حواست ، او را براى تو آفریده اند و او محرم و همدم توست .
حضرت آدم وقتى فهمید که حوا متعلق به اوست خواست به سوى او دست دراز کند جبرییل گفت : اى آدم ! اگر او را مى خواهى ، باید او را عقد کرده و برایش مهریه تعیین کنى .
آدم فرمود: اى برادر! تو مى دانى که من پولى و نقدى ندارم چگونه او را عقد کنم ؟
جبرییل گفت : سه بار به حبیب خدا محمد مصطفى (ص ) صلوات بفرستى تا حوا بر تو حلال شود.

 نجات بنى اسراییل  
در تفسیر امام حسن عسکرى - علیه السلام در بیان آیه :
و اذ نجیناکم من آل فرعون یسومونکم سوء العذاب یذبحون ابناءکم و یستحیون نساءکم و فى ذلکم بلاء من ربکم عظیم ؛
اى گروه بنى اسراییل ! به یاد آورید را وقتى را که نجات دادیم ما، شما را از آل فرعون که عذاب مى کردند شما را، به عذاب سخت . مى کشتند پسران شما را، و زنده مى گذاشتند زنان شما را. و در این ، امتحان عظیمى بود از جانب پروردگار شما.
مذکور است که : از جمله عذاب شدید آن قوم ، یکى آن بود که بنى اسراییل را براى عمل بنایى مى بردند و مى ترسیدند که بگریزند.. به این سبب ، پاهاى ایشان را در بند مى گذاشتند. و به ایشان مى گفتند که گل را برداشته ، بر نردبان بالا برید، و بسا بود که مى افتادند و مى مردند، یا زمین گیر مى شدند.
تا آن که حق تعالى به موسى - علیه السلام - وحى کرد:
به ایشان بگو، که پیش از شروع ، بر محمد و آل طیبین آن حضرت - علیهم السلام - صلوات فرستند، تا آن که برایشان سبک و آسان گردد. و چنان کردند: و برایشان آسان گردید.
و امر نمود به آن کسانى که در اول عمل فراموش مى کردند، و مى افتادند و زمین گیر مى شدند که صلوات بخوانند و اگر خود نمى دانستند بخوانند، دیگرى برایشان بخواند. و چون چنین مى کردند، شفا مى یافتند.
و سبب کشتن پسران بنى اسراییل ، این بود که به فرعون گفته بودند: در میان بنى اسراییل ، مولودى خواهد آمد که هلاک تو بر دست او واقع خواهد شد. و فرعون ، امر نمود که پسران ایشان را بکشند، و زنان ایشان را حیله ها مى کردند که حامله نشوند. و اگر حامله مى شدند فرزند خود را مى بردند، و در صحراها و زمین هاى گود پنهان مى کردند، و ده مرتبه صلوات بر محمد و آل او - صلوات الله علیهم - مى فرستادند. و حق تعالى ملکى را مى فرستاد که آن کودک را تربیت نماید؛ و از انگشت او شیر جارى مى کرد که آن را بمکد؛ و از انگشت دیگرش ، طعام که ملایم آن بود، جارى مى ساخت . و از فرزندان بنى اسراییل ، آن چه سالم ماندند، بیشتر بودند از آن چه کشته شدند. و زنان بنى اسراییل را که زنده مى گذاشتند، آنها را کنیزان خود قرار مى دادند.
پس بنى اسراییل به نزد موسى - علیه السلام - رفتند، و گفتند: این گروه ، بر دختران و خواهران ما قرعه مى اندازند.
موسى به آنها امر کرد که وقتى مردى از آن گروه ، قصد شما نماید، بر محمد و آل طاهرین آن حضرت - صلوات الله علیهم - صلوات فرستید. و آن زنان ، صلوات مى فرستادند. و خدا هر که را که قصد ایشان کرده بود، از ایشان باز مى داشت به این که مشغول شغل مى گردید، یا به مرضى گرفتار مى شد، یا زمین گیر مى گردید، یا این که بر آن زن رحم مى کرد، و از آن زن مى گذشت .
و اتفاق نشد که مردى از قوم فرعون ، بر زنى از بنى اسراییل برسد، و حق تعالى به واسطه صلوات ایشان را نجات ندهد.

 

غلبه یهود به برکت صلوات  
خداوند به یهودیان وحى فرمود که :
هر گاه دچار مصیبتى شدند، با صلوات بر پیامبر صلى الله علیه و آله و اهل بیت آن حضرت خود را نجات دهند.
ده سال قبل از ظهور پیامبر اسلام ، دو قبیله اسد و غطفان با گروهى از مشرکان ، به یهودیان حمله کردند، یهودیان خدا را با صلوات بر پیامبر صدا زده و مشرکان را شکست دادند.
پس از این شکست دو قبیله اسد و غطفان ، سپاهى در حد سى هزار نفر را تشکیل داد و به جنگ یهودیان که سیصد تن بیش نبودند آمدند، مشرکان ، آب و غذا را از یهودیان منع کردند و به آنها گفتند: ما همه شما را کشته ، فرزندان و زنان شما را اسیر نموده و اموال تان را غارت مى کنیم .
یهودیان این بار با صلوات بر محمد و اهل بیت او علیهماالسلام خود را نجات دادند، به این ترتیب که پس از فرستادن صلوات ، با وجودى که فصل تابستان بود باران بارید، و کاروانى که حامل آذوقه بود نیز مخفیانه وارد قلعه یهودیان شد. در حالى که مشرکان در خواب بودند.
پس از آن که از خواب بیدار شدند، گفتند: جنگ را زودتر آغاز کنیم ؛ زیرا یهودیان هم تشنه و هم گرسنه اند.
یهودیان گفتند: خداوند به ما هم طعام رسانید و هم آب و ما قادر بودیم وقتى که شما در خواب بودید شما را بکشیم ؛ اما این کار را نکردیم .
مشرکان که جریان را این گونه دیدند، باز هم بر عناد خود افزودند و به یهودیان پیشنهاد مبارزه دادند، یهودیان این بار نیز با تمسک به صلوات بر پیامبر صلى الله علیه و آله بر سى هزار مشرک پیروز شدند، در حالى که تعداد آن ها سى صد نفر بیش نبود.
این بود، یارى کردن حق تعالى ، یهود را بر مشرکان ، به سبب آن که بر محمد و اهل بیت آن حضرت صلوات فرستادند.

 

شرط استجابت دعاى امت پیامبر  
شخص یهودى خدمت امیر المؤ منین على - علیه السلام - آمد، و از فضل خاتم الانبیاء - صلى الله علیه و آله - بر سایر انبیاء - علیهم السلام - سؤ ال نمود، و گفت که حق تعالى ملایکه را به سجده آدم - علیه السلام - امر کرد.
آن حضرت فرمود:
افضل از آن را به محمد - صلى الله علیه و آله - کرامت نموده ؛ زیرا که خود بر او صلوات فرستاد، و به ملایکه امر فرمود که بر او صلوات فرستند، و عبادت عباد را تا روز قیامت ، در صلوات بر آن حضرت قرار داد، و فرمود که : ان الله و ملائکته یصلون على النبى یا ایها الذین آمنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما و هر که در حال حیات یا بعد از وفات آن حضرت ، بر او صلوات فرستد، حق تعالى به هر صلواتى ده صلوات بر آن کس مى فرستد، و ده حسنه به او عطا مى فرماید.
و هر که بعد از وفات آن جناب ، بر او صلوات فرستد، آن حضرت مطلع مى شود و بر آن کس صلوات و سلام مى فرستد، مثل صلواتى که فرستاده است و حق سبحانه و تعالى ، دعاى امت او را، در هر چه از پروردگار سؤ ال نمایند، موقوف مى دارد و به اجابت نمى رساند، تا آن که بر آن حضرت صلوات فرستند. و این برزگ تر و عظیم تر است از آن چه به آدم - علیه السلام - عطا فرمود.


مشخصات مدیر وبلاگ
 
محمد رضا جباری[1]
 

برای استفاده ار موضوعات بلاگ از قسمت : فهرست موضوعی یادداشت ها : بر روی موضوع مورد نظر خود کلیک کرده و سپس در بالای صفحه ی باز شده بر روی آرشیو شده ها کلیک کنید.


لوگوی وبلاگ
 

عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
صفحه‌های دیگر
دسته بندی موضوعی
 
لوگوی دوستان
 
دوستان
 
موسیقی


ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ